English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (3381 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
body and soul <idiom> U با تمام وجود
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
an fitting U رابطهایی برای اتصال لولههای پخدار یا قیفی شکل که دارای زاویه 73 درجه میباشند و فاصلهای بین تمام شدن دندانه ها و شروع قسمت پخدار وجود دارد
She loves him in spite lf sll his faults . U با وجود تمام عیبهایش اورا دوست دارد
I love her with my whole being . U با تمام وجود دوستش دارم
put one's foot down <idiom> U با تمام وجود اعتراض کردن
Other Matches
enclave economices U اقتصادهائی که عمدتا درکشورهای در حال توسعه وجود دارد در این اقتصادهاتعداد کمی مناطق پیشرفته ازنظر اقتصادی وجود دارد وبقیه مناطق که وسیعترند ازرشد و پیشرفت بسیار کمی برخوردار میباشند
beta software U نرم افزاری که هنوز تمام آزمایش ها رویش تمام نشده و ممکن است هنوز مشکل داشته باشد
terminated U تمام شدن تمام کردن
terminate U تمام شدن تمام کردن
terminates U تمام شدن تمام کردن
adobe type manager U استاندارد برای نوشتارهایی که اندازه شان قابل تغییر است که توسط System Apple و Windows Microsoft برای تقریبا تمام اندازه ها و قابل چاپ روی تمام چاپگرها ایجاد شده است
raster U سیستم اسکن کردن تمام صفحه نمایش CRT تمام صفحه , پیش نمایش CRT با یک اشعه تصویر با حرکت افقی روی آن و حرکت به پایین در انتهای هر خط
lap U یک دور کامل زمین اسبدوانی تمام کردن یک دور اسبدوانی رسیدن به اسب جلویی تمام کردن یک دور
lapped U یک دور کامل زمین اسبدوانی تمام کردن یک دور اسبدوانی رسیدن به اسب جلویی تمام کردن یک دور
beneficial occupancy U اشغال ساختمان نیمه تمام استفاده از ساختمان نیمه تمام
In spite of . Despite . Notwithstanding . U با وجود
despite U با وجود
existences U وجود
being U وجود
individuation U وجود
in spite U با وجود
existence U وجود
personalities U وجود
entities U وجود
neer do well or well U پی وجود
personality U وجود
presence U وجود
entity U وجود
full track U تمام شنی خودرو تمام شنی
panorama U تمام نما اینه تمام نما
panoramas U تمام نما اینه تمام نما
system U اصول وجود
individuality U وجود فردی
drink hail U گوارای وجود
nonetheless U بااین وجود
universe U عالم وجود
systems U اصول وجود
begetter U وجود اور
viruses U وجود دارد
virus U وجود دارد
Despite the fact that… U با وجود اینکه
fact U وجود مسلم
d. constitution U وجود نازک
d. of constitution U نازکی وجود
facts U وجود مسلم
realities U اصالت وجود
from the bottom of one's heart <idiom> U از اعماق وجود
reality U اصالت وجود
pantheist U معتقدبوحدت وجود
pre existence U تقدم وجود
preexistence U تقدم وجود
exists U وجود داشتن
existed U وجود داشتن
persons U وجود ذات
non ego U غیر وجود
person U وجود ذات
none the less U با وجود این
qualities U وجود خصوصیت
be U وجود داشتن
regardless U با وجود علیرغم
self assertiveness U ابراز وجود
in spite of that U با وجود این
quality U وجود خصوصیت
to be there U وجود داشتن
essence U وجود ماهیت
exist U وجود داشتن
nevertheless U با این وجود علیرغم
objective U دارای وجود خارجی
hematuria U وجود خون در ادرار
objectives U دارای وجود خارجی
beget U سبب وجود شدن
hemoglobinuria U وجود هموگلوبین درادرار
hydrometeor U وجود بخاراب در هوا
atheism U انکار وجود خدا
preexistent U دارای تقدم در وجود
preexist U قبلا وجود داشتن
pantheism U ایین وحدت وجود
know nothing U منکر وجود خدا
for all that U با وجود همه اینها
neer do well or well U ادم بی وجود یا بی خاصیت
oxaluria U وجود جوهر ترشک
in the face of such odds U با وجود این تفاوت
numen U وجود الهی خدا
and there an end. U و پایان وجود دارد.
cosmologies U نظام عالم وجود
cosmology U نظام عالم وجود
animalization U وجود مواد حیوانی
cosmos U نظام عالم وجود
pantheistic U مبنی بر وحدت وجود
begetting U سبب وجود شدن
begets U سبب وجود شدن
agnostics U عرفای منکر وجود خدا
reacted U تغییر به علت وجود یک ماده
reacting U تغییر به علت وجود یک ماده
reacts U تغییر به علت وجود یک ماده
phosphaturia U وجود فوسفات زیاد در پیشاب
There is a mountain of difficulties . U کوهی از مشکلات وجود دارد
agnostic U عرفای منکر وجود خدا
react U تغییر به علت وجود یک ماده
give someone a good run for her money <idiom> U رقابت شدید به وجود آوردن
converged U تقارب خطوط وجود تشابه
converges U تقارب خطوط وجود تشابه
converging U تقارب خطوط وجود تشابه
trichotomy U تقسیم وجود انسان به سه قسمت
warehouse refusal U اعلام عدم وجود درانبار
water exists in three phases U اب درسه نمود وجود دارد
groove U [فاصله ای که بین هر رج وجود دارد.]
converge U تقارب خطوط وجود تشابه
fetched U مسافت طی شده با وجود بادنامساعد
fetches U مسافت طی شده با وجود بادنامساعد
fetch U مسافت طی شده با وجود بادنامساعد
Is there electricity? U آیا برق وجود دارد؟
Is there drinking water? U آیا آب آشامیدنی وجود دارد؟
Is there a television? U آیا تلویزیون وجود دارد؟
She was a fine woman ( person ) . U وجود بسیار نازنینی بود
cosmogonic U وابسته به خلقت عالم وجود
pantheism U همه خدایی وحدت وجود
Is there air conditioning? U آیا تهویه مطبوع وجود دارد؟
Is there heating? U آیا سیستم حرارتی وجود دارد؟
logos U اصل یا منشاء عقل عالم وجود
radiological survey U بررسی میزان وجود تشعشع اتمی
unitarianism U وحدت گرایی اعتقاد بوحدت وجود
to not be [any] the wiser <idiom> U ملتفت نشدن [با وجود نشانه ها و توضیحات]
lactosuria U وجود ماده قندی شیر درپیشاب
objectiveness U با داشتن وجود خارجی بطورواقعی یاخارجی
There's an exception to every rule. U برای هر قانونی استثنائی وجود دارد.
cosmologist U دانشمند ومحقق درعلم عالم وجود
substantialize U دارای وجود خارجی کردن یاشدن
syupersubstantial U مافق وجود یا جوهر مادی روحی
Such a thing does not exist at all . U چنین چیزی اصلا" وجود ندارد
To put ones heart and soul into a job . U باتمام وجود کاری را انجام دادن
You are needed . They need you . U وجود شما مورد نیاز است
factionalism U اعتقاد به لزوم وجود احزاب سیاسی
albinism U عدم وجود رنگ دانه در بدن
There's no reason for concern. U دلیلی برای نگرانی وجود ندارد.
There is no such number. U همچنین شماره تلفنی وجود ندارد.
androgyny U وجود دو حالت زنانگی ومردانگی توام
in nature U همه جا دارای وجود خارجی یا طبیعی
There is nothing to worry about. U دلیلی برای نگرانی وجود ندارد.
homogamy U وجود گلبرگهای مشابه ومتجانس در گیاه
anthropopathism U اعتقاد به وجود روح انسانی در اشیاء و موجودات
resident U ما در حافظه بار کردن ندارد وجود دارد
transient U آنچه برای مدت کوتاهی وجود دارد
residents U ما در حافظه بار کردن ندارد وجود دارد
transients U آنچه برای مدت کوتاهی وجود دارد
cosmogony U خلقت وپیدایش عالم وجود کیهان شناسی
Inquietude U حس آشوبی که از وجود آسایش و سکون به دست می آید.
xanthoma U وجود لکههای زرد غیرمنظم در زیر پوست
Where theres will theres a way . <proverb> U تا وقتى خواسته اى هست ,راهى هم وجود دارد .
Racial prejudice prevails in some countries. U دربرخی کشورها تعصبات نژادی وجود دارد
There are not many amusements in this town. U دراین شهر تفریحات زیادی وجود ندارد
There is one physician for every 260 inhabitants. U برای هر ۲۶۰ ساکن یک پزشک وجود دارد.
There's no danger of that happening again. U خطری وجود ندارد که آن دوباره اتفاق بیافته.
There is no reason to do something U دلیلی وجود ندارد که کاری انجام شود.
dualism U وجود دو موقعیت یاپدیده متضاد در کنار یکدیگر
However hard he tried ... U با این وجود که او [مرد] سخت تلاش کرد ...
Ah, what the heck! U اه مهم نیست! [اه با وجود این کار را میکنم!]
deque U یک صف دو سر که امکان درج و حذف را در هر دو انتهای لیست به وجود می اوردردیف
There are ine milion book (volumes)in this library. U دراین کتابخانه یک میلیون جلد کتاب وجود دارد
Is there a camp site near here? U آیا نزدیک اینجا چادر زدن وجود دارد؟
Is there a camp site near here? U آیا نزدیک اینجا محل اردو وجود دارد؟
Trinity U سه گانگی [معتقد به وجود سه اقنوم در خدای واحد] [تثلیث]
There is more to it than meets the eye. U ارزش [و یا حقایق] پنهان در مورد چیزی وجود دارد.
windage U تنظیم حرکت تفنگ درهدفگیری هنگام وجود بادعرضی
reticle U تار موئینی که در دوربین نقشه برداری وجود دارد
addressing U دستیابی سریع به داده به علت وجود آن در فیلد آدرس
non striker U توپزنی که با وجود ایستادن جلو میله ضربه نمیزند
The chances of a soloution are bleak. U احتمال وجود راه حلی بسیار ضعیف است
There is no pleasure without pain . <proverb> U هیچ کامیابى و لذتى بدون درد ورنج وجود ندارد .
I don't think there's any question about it. U من فکر نمی کنم که در مورد آن تردیدی وجود داشته باشد.
double coincidence of wants U نیازها وضعیتی که باید در مبادله پایاپای وجود داشته باشد
windage U تنظیم کمان هنگام وجود بادعرضی برای دقت در هدفگیری
standard U خصوصیات خاص که به صورت طبیعی در سیستم کامپیوتری وجود دارد
crevice corrosion U خوردگی ناشی از وجود ترک مویی یا درز در ساختمان یک قطعه
notations U قالب ریاضی که عملگها درون عملوندها توکار وجود دارند.
notation U قالب ریاضی که عملگها درون عملوندها توکار وجود دارند.
standards U خصوصیات خاص که به صورت طبیعی در سیستم کامپیوتری وجود دارد
main U ورود به کاتالوگ که در آن اطلاعات مهم درباره موضوع وجود دارد
laid paper U کاغذی که در متن اصلی ان خطوط موازی وجود داشته باشد
move of pattern U [وجود تقارن و هماهنگی نگاره ها پس از اتمام بافت در مقایسه با نقشه]
escarpment U پرتگاه یا شیب تندی که توسط عوامل طبیعی به وجود امده است
There are many difference between Persian and English . U بین زبانهای فارسی وانگلیسی فرق های زیادی وجود دارد
natural rate hypothesis U هیچ تمایلی برای تورم در جهت افزایش یا کاهش وجود ندارد
escarpments U پرتگاه یا شیب تندی که توسط عوامل طبیعی به وجود امده است
Where the carcass is there the ravens will collect together. <proverb> U هر کجا لاشه اى وجود دارد آنجا لاشخورها دور هم جمع مى شوند.
Dialer U امکانی در ویندوز که در صورت وجود مودم متصل به PC شماره گیری میکند
It is all over between them . They are thru with each other . U بین آنها چیزی باقی نمانده ( را بطه یا تماسی وجود ندارد )
Berlin U کالسکهی چهارچرخهای که در عقب آن رکابی برای ایستادن یک مستخدم وجود دارد
selected U خط تجزا روی یک قطعه که در صورت وجود سیگنال مانع از کار کردن آن میشود.
Are there any antiquities here? U آیا اینجا آثار باستانی [اشیا عتیقه و جاهای قدیمی] وجود دارد؟
outputs U که نمیتواند با سرعت طبیعی پردازش کند به علت وجود رسانه جانبی کندتر
output U که نمیتواند با سرعت طبیعی پردازش کند به علت وجود رسانه جانبی کندتر
divided landing gear U ارابه فرود ثابت که هیچ محور افقی بین چرخهای ان وجود ندارد
spoon U طعمه فلزی قاشقی شکل ماهیگیری نشانههای وجود داشتن حیوان وحشی
spooned U طعمه فلزی قاشقی شکل ماهیگیری نشانههای وجود داشتن حیوان وحشی
select U خط تجزا روی یک قطعه که در صورت وجود سیگنال مانع از کار کردن آن میشود.
selects U خط تجزا روی یک قطعه که در صورت وجود سیگنال مانع از کار کردن آن میشود.
to reinvent the wheel <idiom> U هدر مقدار زیادی از زمان و یا تلاش در ساختن چیزی که قبلا وجود داشته.
spoons U طعمه فلزی قاشقی شکل ماهیگیری نشانههای وجود داشتن حیوان وحشی
spooning U طعمه فلزی قاشقی شکل ماهیگیری نشانههای وجود داشتن حیوان وحشی
vaccines U امکان نرم افزاری برای بررسی سیستم در مورد وجود ویروس و حذف آنها
resident U داده نوشتار که همیشه در چاپگر یا وسیلهای که نیاز به بار کردن ندارد وجود دارد
Pronoia U واژه ای جدید: حسی که گویا از طرف دنیا برای کمک کردن وجود دارد
residents U داده نوشتار که همیشه در چاپگر یا وسیلهای که نیاز به بار کردن ندارد وجود دارد
western european union U ایتالیا المان غربی که در سال 5591 به وجود امدو بیشتر جنبه نظامی دارد
Recent search history Forum search
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1 if there's any justice
1party all night sleep all day
1ترجمه لغت شینه در رشته برق به انگلیسی
2Let me know when you're done.. (kiss) Im gonna get ready for you!
2Let me know when you're done.. (kiss) Im gonna get ready for you!
1i wish to wish the wish the wish you wish to wish the wish
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com